دنیای بازیهای مستقل پر از چیزهای عجیب و غریب و جالب است. از دل این عالم همه چیز ممکن است بیرون بیاید. زیبایی سرزمین تولیدات مستقل این است که با وجود هزاران محدودیت، مقابل خلاقیت و سلیقهی شخصی سازنده سدی نیست و همین یک مورد باعث شده آثار «ایندی» در ابعاد هنری و نوآورانه از عناوین تجاری جلو بزنند. امروز در بازینگار قرار است با محصولی آشنا شویم که تواناییها و محدودیتهای خالقش را به صریحترین شکل ممکن به دریافت مخاطب میرساند و نشان از ظرفیتی بالا دارد. پیش از شروع مطلب، بدانید و دانسته باشید که این بازی را «یک» نفر ساخته!
«فقط چپ رو بگیر» محصولی اندرویدی تولید شده توسط مهرداد رضایی است که ما نسخهی ۱.۳ آن روی کافهبازار را مورد بررسی قرار دادهایم. بازی با +۵۰۰ نصب فعال و با ۷۹ نظر به میانگین نمرهی ۴/۶ دست پیدا کرده و در حال حاضر ۱۰۵ مگابایت حجم دارد. ردهبندی سنی نشده و در سبک اشاره و کلیک دوبعدی و ماجرایی قرار میگیرد. اثر کاملاً تجربی محسوب میشود و خیلی شبیه به همنوعان خودش نیست. محصولی کوتاه و جمع و جور با معماها و پازلهای ساده و بعضاً غیرمنطقی که بیشتر از یک بازیِ کاملْ شبیه به هسته و زیربنایی برای ساخت چیزی کاملتر و بزرگتر است و اگر سازنده با همین فرمول + مقداری روتوش + گسترش و شاخ و برگ پیش برود با اطمینان خاطر میتوان ادعا کرد حاصل کارش مثال زدنی خواهد بود.
همه چیز از الماس آبی شروع شد
داستان از آنجایی شروع میشود که قهرمان بازی به زورِ رئیس میرود دنبال الماسی آبی که در قلعهای دور افتاده و مخوف پنهان شده. با وارد شدن به قلعه متوجه میشویم دشمن اصلی ما موشی خاکستری رنگ است که او هم به دنبال الماس آمده و این موش مزاحم تا انتهای مسیر برایمان مشکل میآفرید. علاوه بر این، قلعه حسابی نفرین شده و پرخطر است و از در و دیوار آن مرگ، روح، تله، سم، درد، زهر مار و … میبارد و اینجاست که من و شما باید با فکر و درایت راه عبور از این چیزها را پیدا کنیم. برخورد با موانع محیطی یا رد شدن از سد موجودات عجیب و غریب و پیدا کردن راهْ تمام گیمپلی چپ را بگیرند. آخر کار هم دوباره مجموعهای از رویاروییها با موش خاکستری برایمان تدارک دیده شده تا از خجالتش دربیاییم و کمی دلمان خنک شود. اوج داستان همانا پایان جادویی و سورئالش است که بیشتر از هرجای دیگری برایتان سوال ایجاد خواهد کرد.
همانطور که مشاهده میکنید قصهی بازی جای کارِ زیادی دارد و سازنده میتواند با مانور روی حفرهها و نقاط تاریک آن دست به ساخت مجموعهی فقط چپ رو بگیر (البته تحت عناوین دیگری مثل راست رو بگیر، پایین رو بگیر، این رو بگیر، اون رو بگیر و …) بزند. قهرمان قصه کجا کار میکرد و رئیسش که بود و چرا به این ماموریت فرستاده شد؟ نامش چیست و چه سابقهای دارد؟ قلعهی داستان کجاست و چه پیشینهای داشته؟ موش خاکستری کیست؟ آیا قبلاً انسان بوده و دچار نفرین شده؟ همین چند سوال خودشان دنیایی از احتمالات و مسیرهای جدید را پیش پای سازنده میگذارند تا کمی محصولش را مبسوط کرده و به آن شاخ و برگ بدهد.
گاهی هم راست رو بگیر
گیمپلی فقط چپ رو بگیر بر پایهی حل معما با اشاره و کلیک است. در بازی پازل به معنای کلاسیک نداریم و بیشتر موانع را باید با ترکیب، پیدا کردن رابطهی (غیر) منطقی، و یافتن ترتیب صحیح اعمال حل کنیم. تعدادی از این معماها توجیهپذیری ندارند و راهِ پیدا کردن آنها آزمون و خطاست. دو فرضیه برای این قضیه به نظر میرسند: یا ضعف از جانب سازنده، یا وفاداری به فضای جادویی و فراواقعی محصول و هر دو مورد تقریباً به یک اندازه ممکن به نظر میآیند. از طرف دیگر، پیدا کردن آیتمها و تعامل با اشیا و محیط هم الگوی عاقلانه یا قابل احتسابی ندارند و آنها را هم باید با استفاده از کلیکهای تصادفی و مکرر پیدا کنید. ترکیب این قضیه با مورد قبلی باعث شده از جذابیت اولیهی بازی کم شود و به عبارتی «از دهن بیافتد». اما بازهم چیزهای جالبِ فروانی در فقط چپ رو بگیر به چشم میآیند که شاید گل سر سبد آنها سر و وضع و گرافیک هنری باشد.
کارتونهای قدیمی و کتابهای تن تن
نقاشیهای فقط چپ رو بگیر شبیه به کارتونهای قدیمی و کتابهای مصور تن تن و میلو هستند و اگر ادعا کنیم جذابترین خصوصیت محصول همین است پرُ بیراه نگفتهایم. تصور نمیکنم شبیه به این سبک را در بازیهای خیلی زیادی دیده باشیم (اگر دیده باشیم!) چون معمولاً سازندهها گرایش به طراحیهای «شیک» و پر جزئیات دارند. اما فقط چپ رو بگیر در حرکتی «مستقلانه» و تجربی، نوعی از نقاشی را به کار برده که در آن خبری از جزئیات، بافت، چندضلعیهای پیچیده و … نیست و اشکالی کارتونی و ساده را شاهد هستیم که احتمالاً اگر والت دیزنی خدا بیامرز آنها را میدید لبخند ریزی میزد و میگفت: «بد نیست!». با تمام این تفاسیر، نوعی شلختگی و عدم ارتباط در صحنهها به چشم میآید که میشود هم آن را مرتبط به فضای جادویی دانست هم به حوصله نداشتن سازنده. کم حوصلگی بازیساز خودش را همه جا نشان میدهد و بدترین نمود آن را از طریق گوشتان درک خواهید کرد.
صدای نامرغوب
متاسفانه صدای فقط چپ رو بگیر اثر را به قهقرا برده! طبق معمولِ تولیدات مستقل موبایلی ایرانی، سازنده فکر همه چیز را کرده جز موسیقی و با استفاده از قطعات رایگان موجود در اینترنت چنان به فضا و داستان خیانت کرده که محکوم به اعدام است. اگر بهترین غذای دنیا را در ظرف نامناسب یا در جای بد سرو کنیم دیگر آنچه که باید نخواهد بود و این قضیه دقیقاً اتفاقیست که برای فقط چپ رو بگیر افتاده! حتی سازنده جلوههای صوتیِ به خصوص و مناسب صحنهها را هم جمعآوری کرده اما احتمالاً به خاطر محدودیت منابع (یا کم حوصلگی) اولین روش تهیهی قطعات صوتی رایگان (دانلود از سایتِ مشهور) را انتخاب کرده و خلاصه تصور کنید دیزی سنگی را ریخته تو پیاله پلاستیکی و با قاشق یکبار مصرف سفید، بدون پیاز و گوشتکوب آورده سر سفره! اگر توجیه بازیساز انتشار بینالمللی بوده باید بگوییم این عذر بدتر از گناه است و … تا به فحش و فحش کاری نرسیده برویم قسمت بعدی.
کارِ دلی که قیمت ندارد!
فقط چپ رو بگیر قیمت ندارد! یعنی نمیشود روی اثری هنری و تجربی با این ظرفیت قیمت گذاشت. اما این ظرفیتها با بالفعل شدن فاصله دارند و همانطور که بالاتر گفته شد، بازی بیشتر شبیه به نمونهی اولیه است تا یک محصول کامل. من و شما باید برویم سراغش و با تجربهی آن هم دل سازنده را گرم کنیم هم نظراتمان را برایش بگوییم تا مسیرش برای ساخت عنوان بعدی روشنتر شود. تجربهی فقط چپ رو بگیر (بدون صدا) جالب، تازه، و لذتبخش است و به تمام علاقهمندان اشاره و کلیک، کارتونهای قدیمی، آثار سورئال و جادویی، سازندگان مستقل، و کسانی که گوشی هوشمند دارند توصیه میشود!
نسخه بررسی شده: ۱.۳
دانلود بازی فقط چپ رو بگیر