همه چیز از جایی شروع شد که نگاهم به نگاهش دوخته شد.
اوایل بخاطر این مورد خوشحال بودم اما، نمیدانستم که بخاطر این عشق به چه جهنمی کشیده خواهم شد. پس میجنگم تا منفعل نباشم بلکه ایستادگی کنم در برابر تمام ظلمی که در حقم شد. نمیدانم در کجای ماجرا هستم و اصلا نقشم چیست؟
اما این را میدانم که من تنها قربانی ماجرا بودم.
عنوان قصه بیستون (The Tale of Bistun) در سبک هک اند اسلش و با داستانی دراماتیک، سعی دارد شما را وارد فضایی کند که در آن مصائب عشق به تصویر کشیده میشوند.
بازی هنوز عرضه رسمی نشده و ما از طریق سازندگان توانستیم نسخه دمو را بدست آورده و بررسی کنیم. با ما همراه باشید تا با نگاهی به نسخه دمو، ببینیم ماجرا از چه قرار است.
ماجرای عاشقی فرهاد و شیرین
داستان این بازی مربوط به داستان فرهاد و شیرین اثری از وحشی بافقی است که سازندگان با مطالعه این داستان و تحقیقات میدانی، زحمت خلق داستان این عنوان را به خود دادهاند.
شخصیت اصلی قصه ما فرهاد، ملقب به فرهاد کوه کن است که عاشق و دلباخته دختری بنام شیرین میشود. در ادامه شیرین از فرهاد میخواهد برای اثبات عشقش شروع به کندن کوهی بکند و فرهاد هم همین کار را انجام میدهد. تا اینجای کار قصه مال کتاب بود، اما داستان بازی از این پس شروع میشود. بازی با بیدار شدن فرهاد از خوابی عمیق در جنگل سرسبز شروع میشود و ما کنترل این کاراکتر را بدست میگیریم.
در ادامه به کوهی میرسیم که سنگ نگارههایی به مانند کوه بیستون در کرمانشاه را دارد.
از آنجا ماجرای فرهاد عاشق ما شروع میشود و ماجرا را تا جایی که فرهاد شروع به کندن کوه بزرگ میکند ادامه مییابد.
داستان بازی شروع آرامی دارد اما، آنطور که من فهمیدم این شروع آرام از آرامش پس از طوفان خبر میدهد. امیدوارم آنطور که گفتم باشد، چون داستان را دارای جذابیت میکند و این ظرفیت را در داستان ایجاد میکند که بشود ادامهای برای آن درنظر گرفت و آن را در نسخههای بعدی ادامه داد.
درکل داستان این بازی برگرفته از سوژهای ناب بود که کسی به آن توجه نمیکرد. اما به لطف صنعت گیم، سازندگان زحمت کشیدند و این اثر فرهنگی ایرانی را زنده کردند.
به آرامی شیرین، به خشم فرهاد کوه کن
گیم پلی بازی داستان بیستون، هک اند اسلش با نمای دوربین از بالا است که بیشتر برای من یادآور بازی دیابلو (Diablo) بود. در این باره چیز بیشتری نمیتوانم اظهارنظر کنم چون نسخه اصلی به احتمال زیاد با نسخه دمو تفاوت زیادی داشته باشد. اما یک چیز وجود دارد که بسیار از آن خوشم آمد، آن هم نحوه چکش زدن فرهاد به کوه بود که مرا یاد بازی (Middle earth shadow of war) که در صحنهای تالیون و کلیبرمبور حلقه میساختند انداخت.
دشمنان بازی هم در نسخه دمو زیاد جان سخت نبودند و مثل پشه میمردند. البته به احتمال زیاد در نسخهی اصلی، شاهد حضور دشمنان متنوعی خواهیم بود.
زیبایی چشمانت از خاطرم نمیرود
در بحث گرافیک، با عنوانی فانتزی طرف هستیم. طراحی محیط، کاراکتر فرهاد، دشمنان و… بصورت فانتزی طراحی شدند و در نوع خود جالب هستند. البته محیط بازی را میشود بخاطر رنگ بندی شیرینش ستود.
فقط ایکاش کمی در رابطه با فیزیک درختان و سنگها کار شود تا بازی دوچندان خواستنیتر باشد.
مورد دیگری که امیدواریم در نسخه نهایی درست شود، حرکات کاراکتر فرهاد است که اگر کمی نرمتر و قابل انعطافتر باشد، لذت بخش خواهد بود.
ندای شیرین همچنان در ذهن و روانم میپیچد
موسیقی این عنوان همانطور که در تریلر بازی و یا در رسانه ها دیدهاید، ترکیبی از موسیقی سنتی ایرانی و موسیقی مدرن است. سازنده موسیقی این عنوان حمیدرضا انصاری است که قبلا آهنگ بازی فرزندان مورتا را کار کرده و در کارنامه سوابق خود دارد. ریتم موسیقی بازی آرام و بعضا هیجانی است که با نوای ساز ایرانی در پس زمینه بازی نواخته میشود.
در بحث صداگذاری، سازندگان کار دقیق و تمیزی انجام دادهاند. صدای ضربات، شخصیتها، چکش زدن فرهاد و….. همه و همه نشانگر دقت سازندگان هستند. بنابراین برای این مورد باید به سازندگان بازی تبریک گفت.
رسیدن به یار و سرانجام کار
نسخه دمو بازی، برای من بسیار لذت بخش بود اما، یک چیز مرا بسیار اذیت کرد، آن هم کند حرکت کردن شخصیت فرهاد بود. البته شاید این مورد برای بقیه آزاردهنده نباشد ولی برای من بود، و این حرف من را بعنوان نظر شخصی درنظر بگیرید.
پیشنهادم برای سازندگان این است که قابلیت دویدن سریع را برای کاراکتر قابل کنترل اضافه نمایند تا سرعت انتقال بین محیط بالا برود و حوصله مخاطب سر نرود.
درکل بازی با هدف قرار دادن سوژهای ناب، سعی کرده تا خاص ظاهر شود و امیدواریم که در نسخه نهایی با غافلگیری بزرگی روبرو شویم.