چندسال پیش در یک جلسه دوستانه که متشکل از فعالان و علاقهمندان بازی بود با سازنده محصولی که امروز میخواهیم بررسی کنیم آشنا شدم. در صحبت کوتاهی که داشتیم شنیدم ایشان از علاقه زیاد به بازی Rayman گفتند. حالا که پس از چند سال اثرشان منتشر شده، تفاوت بین علایق و سلایق را متوجه شدم! پاییز نام اثری است که امروز میخواهیم در بازینگار بررسی کنیم؛ محصولی اندرویدی در سبک اکشن با محوریت زامبی و بقا و نمای دوربین اولشخص که روی مایکت منتشر شده. همراه ما باشید.
بحران زامبی در شرق کشور
شاید اطلاع داشته باشید که لوکیشن بازی پاییز شهر مشهد در نظر گرفته شده. اولین کاتسین پاییز نقشهای را نشان میدهد که مسیر حرکت قهرمان از محله سناباد خیابان دانشگاه، از کوچهای بغل برج تجاری آلتون (تمام این آدرسها و مکانها در واقعیت وجود دارند) قصهاش را شروع میکند و اگر اشتباه نکنم قصد دارد خودش را به جایی در مرکز شهر (شاید حوالی حرم مطهر؟!) برساند. حتی اگر مشهدی هم نباشید فضای خیابانها و خودروها و اتوبوسها برایتان آشنا خواهد بود و این مقوله در برخود اول جالب و شیرین است. قهرمان بازی را نمیشناسیم و از پیشینه یا حتی سرنوشت بعدی او اطلاع زیادی در دستمان نیست. فقط بر اساس دریافت پیام از بیسیم، احتمال میرود نجات در راه باشد.
چه کار کنیم تا در زمان حمله زامبیها زنده بمانیم؟
بازیکن با کنترل این فرد وظیفه دارد در فضاهای تقریباً بزرگ نقشه در جست و جوی مسیر و آیتمهای مودر نیاز باشد تا داستان پیش برود. نقشه راهنما اهداف را برایتان مشخص میکند اما میتوانید بدون توجه به آن برای خودتان در کوچه و پس کوچهها «تفرج» کرده و آیتمهای مورد نیاز مثل آب یا بتادین یا تیر و تفنگ پیدا کنید. مسیرها خیلی باز نیستند و در نهایت پس از یک گشت و گذار مختصر به راه اصلی خواهید رسید پس نگران گم شدن نباشید. یک کوله پشتی با فضای کافی محل نگهداری سلاحها و آیتمهای حیاتی شماست. حساسیت حرکت نشانهگر، گرافیک، زیرنویس، وضوح، میزان دشواری، و شدت نور گزینههای موجود در منوی تنظیمات پاییز هستند. شبیه بیشتر آثار سبک زامبی با محوریت بقا، پاییز انتخاب روش گیمپلی را بر عهده گیمر میگذارد؛ هم میتوانید بدون درگیری و کشت و کشتار قصه را پیش ببرید که بیشتر از اختفا بر پایه فرار بنا شده، هم اختیار دارید دست به اسلحه و با تکیه بر قدرت نشانهگیری خوب همه زامبیهای نگونبخت را نقش زمین(تر) کنید. در ضمن، گاهی باید رمز و کد پیدا کنید و این کار آسان نخواهد بود.
رفتار صحیح مقابل زامبیها کدام است؟
اگر بخواهید مستقیم و خشن با این موجودات بدبخت روبرو شوید نیاز به امکاناتی دارید که در صندوق عقب خودروها یا برخی مغازهها یافت میشوند و راهی جز جست و جو و گشت و گذار در نقشه برای کسبشان نیست. توزیع و پخش آیتمها قدری عجیب به نظر میرسد و یکی از چالشهای پاییز همین است. به همین علت، راه دوم که همان فرار را بر قرار ترجیح دادن است سادهتر و سریعتر و شاید کم دردسرتر و خب به همان اندازه کم لذتتر باشد. در این روش بازیکن قید مقابله به مثل را میزند و فقط شبیه به آهوی تیزپا از یک جا به جای دیگر میپرد و میجهد و سعی میکند تا حد امکان فاصلهاش را با زامبیها حفظ کند؛ با توجه به وسعت قابل قبول اکثر مکانها و خیابانها، بازیکن قادر است زامبیها را دنبال خودش بکشد و بعد با یک کَند آتشین برود سمت آیتم قابل تعامل. از دشواریهای پاییز این است که در صفحه کولهپشتی یا هنگام تعامل با آیتمهای داستانی (مثل باز کردن درب یا قرار دادن نردبان) گیمپلی توقف نمیکند و ممکن است همان لحظه زامبولیها به شما برسند و این مقوله هیجان بازی را حسابی بالا برده. در هر صورت، چه بخواهید بجنگید چه فرار کنید نیازمند کمی جست و جو هستید چون دویدن باعث تشنگی و مبارزه باعث کم شدن تیر میشود (البته کمی از تیرهای کمان را میتوانید از لاشه دشمن بازیابی کنید).
شهرهای ما اگر زامبیزده شوند چه شکلی خواهند شد؟
معماری و فضاسازی برترین خصوصیت گرافیک پاییز به حساب میآید چون گیم دیزاین و گیمپلی محصول از فضا و لوکیشن استفاده کرده. در پاییز خبری از دالانهال تنگ و اتاقهای تو در تو (خیلی) نیست و بیش از نیمی از مکانها را کوچه و حیاط و خیابان تشکیل میدهند تا حس گشتن و پیدا کردن آیتمها در بازیکن تحریک شود. علاوه بر این، استفاده از لوکیشنهای واقعی مشهد + طراحی خیابانها و کوچهها و حتی خانهها و مدرسه به سبک ایرانی توجه بازیکن را به مدلسازی و طراحی این مقولات در بازی بیشتر میکند. زامبیها تقریباً همه شبیه به هم هستند اما اگر وضعیت بافتهای پاییز بهتر بود شاهد تمایزات بیشتری بین این موجودات بودیم. جالب اینجاست که بالاخره چشم ما به زامبی مونث ایرانی هم روشن شد که جای تقدیر و تشکر دارد!
اسلحهها و خودروها هم مدلهای متنوعی دارند. کار وقتی خراب میشود که میبینیم بافتهای بازی به شکل خیلی تلخی با معیارهای روز (و حتی شب!) فاصله دارند و حتی فکر کردن به اینکه پروژه قدیمی است و با امکانات محدود ساخته شده دردی از ما دوا نمیکند. رنگ و روی محیط و تکسچرها از لحاظ بصری محصول را به زمین میکوبند و لذت تجربه آن را کاهش میدهند. اما در طرف دیگر شاهد طراحی رابط کاربری و پوسترهای بینامرحلهای با سبک کمیک هستیم که به بازی شخصیت داده و از مواردی است که میتواند کمی برای ادامه مسیر در بازیکن انگیزه ایجاد کند. داستانِ زمینه اتفاقات با پوسترهایی اختصاصی بین مراحل و پیش از بارگذاری مناطق جدید روایت میشود. زمینه فهرست اصلی هم از همین جنس کار شده. به نظر میرسد پاییز در همین ابتدای کار شدیداً نیازمند یک ریمیک و البته در صورت امکان برای رایانههای شخصی است.
آنچه میشنویم و آنچه باید بشنویم!
صدا در پاییز به گیمپلی ربط دارد؛ حضور و خطر زامبیها را از روی صدایشان متوجه میشویم، به این صورت که وقتی شروع به داد و فریاد میکنند یعنی: ۱. متوجه ما شدهاند و از یکجایی در حال حرکت به سمتمان هستند و ۲. همین نزدیکیها رویت خواهند شد. مشکل اینجاست که فاصله دقیق این موجودات با صدا به گوش نمیرسد و بین نالههای زامبی که پشت سر کاراکتر است با آن موجودی که سه متر جلوتر ایستاده تفاوتی نیست که البته این مشکل فنی باعث شده استرس تعقیب و گریزها تشدید شود. موسیقی پاییز اتمسفر دارد و با فضای غمزده و درب و داغان شهر و حالت روحی قهرمان رابطه ایجاد میکند. کاراکتر اصلی ناطق است. جالب است بدانید که از دوبلور حرفهای و صداهای خاص در بازی استفاده نشده و گوینده (یا همان قهرمان) یکی دقیقاً مثل من و شماست (و دقیقاً به خرابی من و شما آواز میخواند). آخرین نکته در این مورد: صدای شهر و زمینه باحال کار شده و اوقاتی که کاری دارید و گوشی برای خودش روی زمین میماند فضا را برایتان پر میکند.
چطور زامبی خود را تربیت کنیم؟
پاییز از لحاظ مکان و زمان انتشار دچار نوعی نابجایی است: زمان انتشارش شاید مال چند سال پیش باشد و در دهه سوم قرن ۲۱ و در دوران نسل ۹ و حتی در قیاس با آثار بهروز موبایلی داخلی توان ایستادن تمام قد را ندارد و برای موفقیت نیازمند حجم زیادی تبلیغات و آپگرید است؛ مکان انتشار این اثر موبایل نیست چون حتی سادهترین مولفه موبایلی مثل سامانه درآمدی را هم ندارد و به کل به نظر میرسد با تفکری رایانهای/کلاسیک طراحی شده که خودش را روی کامپیوتر بهتر نشان میدهد. البته برای رفتن به رایانههای شخصی نیاز به اصلاحات شدید گرافیکی خواهد داشت. علاوه بر اینها، به نظر نمیرسد قیمتگذاری ۱۰ هزار تومانی برای یک محصول حرفهای نتیجهای جز مانع شدن تجربه اثر توسط بیشترین نفرات داشته باشد؛ با ۱۰ هزار تومان نه خریدار فقیر میشود و نه سازنده پولدار (بعد از ۱۰۰ خرید تازه عایدی ناخالص میشود ۱ میلیون تومان که پس از کسر حق پلتفرم شاید بشود با آن یک پیراهن خرید). با تمام این تفاسیر، پاییز محصولی قابل بازی، هیجانانگیز، نوآورانه، ایدهدار، داستانی، و چالشی است که آن را اول به تمام مشهدیها، بعد به تمام عشاق زامبی و آثار سبک بقا، و در نهایت به دوستداران بازیهای ایرانی توصیه میکنیم. بیصبرانه در انتظار نظرات شما درباره این محصول هستیم.