قتل در کوچههای تهران یکی از تلاشهای خوب در حوزه بازیسازی است. زمانی که گروههای بازیسازی به سراغ پروژههای بزرگ مثل بازیهای تیراندازی و پر هزینه میرفتند، شرکت رسانا شکوه کویر با یک بازی ماجرایی برای رایانههای شخصی پا به این عرصه گذاشت و انتخابی درست در ژانر انجام داد. نسخه فیزیکی بازی در سال ۹۲ منتشر شده و نسخهای که ما در بازینگار بررسی کردیم مربوط به نسخه فروشگاه دیجیتالی هیولا است.
البته قتل در کوچههای تهران (از این پس به اختصار قتل ۱) خالی از اشکال نیست و ایرادات متعددی چه از منظر فنی و چه از حیث محتوایی در این اثر به چشم میخورد. این مشکلات به جایی میرسند که در نسخه بررسی ما، حتی موفق به اتمام بازی به علت وجود یک مشکل اساسی نشدیم. اما آنچه تا اواخر بازی مشاهده کردیم را با انجام فرایند تحلیل و کالبد شکافی در اختیار شما خواننده محترم قرار میدهیم.
به دنبال رد پای قاتل
داستان از این قرار است که سلسله قتلهایی در حال وقوع در شهر تهران یا طهران قدیم هستند. سال ۱۳۱۲ است و شما در نقش کارآگاه افشار بعنوان کارمند اداره امنیه در تلاشید تا پرده از راز این قتلها بردارید. بازی با یادآوری نکاتی در رابطه با قراردادهای ننگین و استعماری، سوالاتی را در ذهن بازیکن قرار میدهد و او را به تحقیق بیشتر درباره وقایع آن دوره تشویق میکند. البته در تکه برگههایی که در مناطق مختلف بازی پیدا میکنیم، اطلاعات پراکندهای مثل آشنایی با مناطق جغرافیایی، انواع تنباکو، نحوه بازی سودوکو یا حوادث عجیب و غریب تاریخی مثل نادرترین مرگهای تاریخ و … داده میشود که خیلی کمکی به پیشبرد قصه یا بالا بردن سطح دانش بازیکن نمیکند و تنها دادههایی ویکیطور به معرض دید بازیکن میگذارد.
این داستان با میانپردههایی چند ثانیهای روایت میشود که اصطلاحاً به آن کمیک موشن میگویند. این کمیک موشنها بسیار کوتاه هستند و آنطور که باید حق مطلب را ادا نمیکنند. تا تکانی به خود دهید تمام میشوند و بیشتر میتوان آنها را تعبیر به به موهوماتی گذرا از جلوی چشمان بازیکن کرد!
روند بازی و حس من از قتل ۱
در این بازی باید با قدم گذاشتن در محلهای مختلف مثل صحنه جرم، جمعآوری سرنخها و پیگیری ماجراهای پیرامون قتلها و حل معماهای بین مراحل، داستان را به پیش ببرید. در بازیهای ماجرایی شخصیتهای قصه نقش اساسی در جذابیت کار دارند. کارآگاه افشار، یک شخصیت متکلم است که اتفاقاً صدای خوبی نیز دارد و این صداگذاری با کیفیت (حداقل برای شخصیت اصلی) از نکات مثبت قتل ۱ محسوب میشود. اما به خود شخصیت کارآگاه و شخصیتهای دیگر قصه به خوبی پرداخته نشده و آن بالا و پایین داستان و فراز و فرودهای هیجان انگیز را در قتل ۱ مشاهده نمیکنید. قتل ۱ یک بازی کلیکی به تمام معناست و تنها کاری که از شما میخواهد کلیک است و لا غیر. یعنی حتی لذت حل بعضی معماها را نیز با دفترچه راهنمای قدم به قدم خود از شما میگیرد.
معمولاً در بازیهای ماجرایی دو چیز بسیار مهم وجود دارد. یکی کولهپشتی برای وسایل و دیگری قابلیتی برای راهنمایی بازیکن در معماها. در این بازی هر دو مورد وجود دارد اما به بدترین شکل ممکن. کولهپشتی شما همان اُورکُت کارآگاه است که با کشیدن ماوس به بالای صفحه ظاهر میشود. جا به جا شدن بین وسایل اُورکُت کار سخت و خستهکنندهای است و نیاز به کلیکهای پیاپی دارد.
بسیاری از اشیاء را مدتها در اُورکُت همراه خود دارید تا در جایی از آنها استفاده شود. این شلوغی وسایل، کمی اذیت کننده است و منطقی پشت آن نیست. کارآگاه افشار با این توجیه که هرچه خار آید روزی به کار آید و از این دست جملهها، هر آیتمی را از زمین بر میدارد و حتی فرصت سعی و خطا هم از بازیکن گرفته میشود چراکه دقیقاً هرچیزی که میتوانید بردارید بالاخره جایی استفاده میشود و زمان استفاده آن را هم بازی برایتان در دفترچه کارآگاه اعلام میکند.
وسایل با کلیک چپ از روی زمین برداشته میشوند و با همین کلیک در جای خاص خود استفاده میشوند. با کلیک راست کارآگاه درباره آن وسیله توضیح میدهد و گاهی اشیاء پیچیده و چند تکه را با کلیک راست میتوان به چند وسیله جدا شده تفکیک کرد تا از آنها استفاده دیگری کرد. برعکس اینکار هم ممکن است و مثلاً برای ساخت بیل میتوانید طناب و چوب و آهن را با هم ترکیب کنید تا یک بیل ایجاد شود.
ایراد اصلی بازی قتل ۱ این است که به تفکر بازیکن اتکا نمیکند و همه چیز را در سلسله کلیکهایی خلاصه کرده است. کارآگاه یک دفترچه یادداشت دارد که لازم است به آن رجوع کنید. این دفترچه باید دفتر ثبت وقایع و ماموریتها و نهایتاً یک راهنمای غیر مستقیم برای حل معماهای بازی باشد، اما سازندگان راهنمای قدم به قدم حل هر معما را هم در آن نمایش دادهاند. ساده بگویم هلو برو تو گلو. یعنی اصلاً در تقل ۱ نیازی به فسفور سوزاندن ندارید یا بهتر است بگویم مجالی برای آن نیست! دفترچه کارآگاه نیز میتوانست در جایی خارج از اُورکُت او قرار گیرد که دسترسی به آن راحتتر باشد.
نقشه تهران یا طهران قدیم
در مجموع حدود ۱۰ محل یا لوکیشن در بازی طراحی شده است که با رفت و آمد به آنها بازی را انجام میدهید. ساختمان امنیه که محل کار کارآگاه است، اصلیترین و اولین نقطهایست که بازی را از آنجا آغاز میکنید. این ساختمان دارای دو طبقه است که شامل اتاق کارآگاه و همکارش یحیوی و اتاق رئیس، بایگانی پروندهها، اتاق بررسی هویت و لابی میباشد. برای خروج از هر محل در بازی باید کل مسیر را به نقطه ورود و خروجی بپیمایید تا نقشه شهر به شما نمایش داده شود. از روی نقشه با کلیک بر روی تصویر و نام هر محل میتوان به آنجا منتقل شد. یک نقشه در راهروی اداره امنیه روی دیوار نصب شده که بهتر بود بازیکن میتوانست از طریق آن به مکانهای مختلف روی نقشه برود. یا حتی بهتر این بود که همیشه یک نقشه همراه افشار بود و میتوانست هر لحظه نقل مکان کند. نکته دیگر این است که هر چه در بازی پیش میرویم محلهای جدیدی روی نقشه اضافه میشوند که کارآگاه میتواند به آنجا برود. اما برخی مکانها با حل معما دیگر نیازی به مراجعه ندارند که بهتر بود از روی نقشه حذف میشدند.
سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
یکی از کارهای خوب، رجوع سازندگان بازی به اسناد واقعی و استفاده از آنها در تدوین گرههای داستانی بازی است. البته در اینکار یک نکته را فراموش کردند و آن هم تولید اسناد برای بازیی است که در سال ۱۳۱۲ جریان دارد و توی ذوق بازیکن میخورد وقتی مهر و آدرس اینترنتی یک موسسه یا کتابخانه ملی را زیر آنها ببیند! بهتر بود برای درج منابع اسناد، در جایی مثل صفحه اسامی سازندگان به آنها اشاره میشد. حتی جالبتر میشد اگر یک بخش ویژه در منو به اسناد تاریخی اختصاص مییافت تا بازیکن به مطالعه بیشتر ترغیب شود. مثلاً اسنادی در رابطه با کودتا یا دست داشتن دولتهای خارجی مثل روسیه و انگلیس در امور کشور تا بازیساز مجبور نشود هرطور شده داستان بازی را پر از این اسناد و گاهی گفتگوهای نسبتاً بیربط کند.
چند ایراد نیز در تطبیق زمان وقوع داستان و برخی منابعی که در بازی به آنها اشاره شده وجود دارد که شامل این موارد است:
- داستان بازی مربوط به سال ۱۳۱۲ است اما کتاب داستان راستان که در اتاق آقای یحیوی وجود دارد مربوط به سال ۱۳۳۹ هست.
- نگهبان زندان قزل حصار به تمسخر اسم سوفیا لورن را میآورد که او تازه در همان سالی که داستان بازی اتفاق میافتد به دنیا آمده بوده.
- در سند بزرگترین کلاهبرداران دنیا یکی از کلاهبرداریها مربوط به سال ۱۹۶۹ است که به شمسی میشود ۱۳۴۷ و فاصله زمانی زیادی با وقوع داستان بازی در سال ۱۳۱۲ دارد.
گرافیک و طراحی هنری
از نظر طراحی هنری، فضاهای طراحی شده برای بازی نسبت به زمان انتشار خود، خوب و قابل قبول است. البته بیشتر فضاها حالت ایستا غیر قابل تعامل دارند و کمتر مدلهایی در بازی هستند که جابهجا میشوند. البته ممکن است این مشکل به علت استفاده از یک موتور یا نرمافزار ساده بازیسازی یا محدودیتهای فنی دیگر باشد. مدل شخصیتها نیز بغیر از یکی دو مورد طراحی قابل قبولی دارند. در یک مورد کاراکتری که چادر به سر دارد، موهایش از بخشی از کله بیرون زده و شکل بدن و دستهایش با حالتی دارای ایراد نمایشی، دیده میشود. یکی از کمبودها هم در عدم نمایش باز و بسته شدن درهاست که به شکل بسیار مبتدیانه کاراکتر یکدفعه جلوی در ظاهر میشود.
چند ایراد دیگر در گرافیک بازی شامل موارد زیر است:
- ایراداتی در نمایش سایهها وجود دارد. بعضی سایهها نصفه و نیمه دیده میشوند و در مواردی با ایراد نمایش داده میشوند.
- حرکت پنکه در نمای اتاق دکتر ناصحی به طرز عجیبی اشتباه است و تنها یک چرخش چند درجهای به جلو و عقب میرود و این حرکت تکرار میشود.
- هنگام شب دور گلدانها خطی سفید دیده میشود.
- جابجایی کارآگاه افشار تو صحنه قلعه شترخان طبیعی نیست و تو چند متر جابجایی نزدیک به صفحه و دوربین بازیکن شده و مدل کارآگاه تمام صفحه رو میگیرد.
صداگذاری و موسیقی
از نظر صداگذاری همانطور که پیشتر اشاره کردم، صدا پیشههای بازی مخصوصاً برای شخصیت کارآگاه افشار با کیفیت و لحن مناسبی صحبت میکنند. اما در نحوه انجام مکالمات و محتوای آن اشکالاتی وجود دارد. به عنوان مثال صحبت کارآگاه با افسر جلالی قبل از بررسی صحنه و کندن زمین با بعد از کندن زمین هیچ تفاوتی نمیکند و بازیکن انتظار پویایی در چنین مکالماتی دارد.
در جایی دیگر افسر موسوی به اشتباه بجای روزنامه دولت عِلّیه ایران، لفظ دولت عَلیهِ ایران را بکار میبرد. در صحبت با همین افسر دو بار کلمه خدانگهدار در صفحه مکالمه درج میشود که یکی از ایرادات نمایشی سیستم مکالمات است.
یا در بخش مسجد شاه، وقتی کارآگاه با پسرک صحبت میکند، انتخاب اول این هست که کارآگاه با سماجت از پسرک سوالش را بپرسد و انتخاب دوم معرفی کردن خودش به پسر بچه است. اما با انتخاب گزینه اول تنها با واکنش منفی پسرک و بیرون رفتن از گزینههای مکالمه مواجه میشویم که با ورود دوباره به گفتگو میتوانیم خودمان را معرفی کنیم و جواب درست را از پسر بچه بگیریم. به این ترتیب تفاوتی نمیکند که جواب درست یا غلط را انتخاب کنید و این از جذابیت و چالش اینگونه گفتگوها در بازی میکاهد و سازنده نتوانسته مکانیک صحیحی برای آن پیادهسازی کند.
گاهی در حین انجام بازی و حل معما، جمله «بسیار خوب گمان میکنم تو راه حلی برای حل معمای قتلها نداری…» پخش میشود که اصلاً طبیعی و به موقع اتفاق نمیافتد.
هر مکالمه بصورت زیرنویس نیز نمایش داده میشود اما اکثر اوقات کلمات درون زیرنویس هماهنگی کامل با مکالمات ندارد. مثلاً در همه مکالمات از کلمه دوسیه استفاده شده است ولی در زیرنویس بجای آن از کلمه پرونده استفاده میشود.
موسیقی بازی متناسب با فضای بازی است اما گاهی دو قطعه موسیقی همزمان پخش میشوند که یکی آرام و دیگری با ریتم هیجان انگیز هستند و اعصاب بازیکن را که هدفون روی گوش خودش گذاشته خورد میکند.
دردسرهای عظیم افشار
بغیر از موارد ذکر شده مشکلات ریز دیگری نیز در بازی دیدم که در ادامه شرح میدهم:
دو جا در بازی اسم آیتمها و اشخاص به انگلیسی دیده میشود که گویا از دست بازیساز در رفته است. یکی اسم کاراکتری در بازی Janitor نوشته شده که در مکالمات به او عمو گفته میشود. دیگری در دفتر کار یحیوی که به اشتباه نوشته شده Muddy footprint.
بازی دوز مشکل دارد و با وجود تکمیل یک سطر، بجای برنده شدن بازی ادامه پیدا کرد و بعد از پر شدن همه خانههای صفحه، باز هم هوش مصنوعی در یک خانه که از قبل با دایره پر شده بود، با کشیدن ضربدر بازی را ادامه داد! مشکل بازی اینجاست که حتی با وجود پر کردن یک سطر باید بازی را تا پر شدن همه خانهها ادامه دهید و در نهایت روی دکمه بررسی وضعیت بازی کلیک کنید تا برد یا باخت شما اعلام شود.
در انتهای بازی که امنیه در حالت شب از نمای متفاوتی دیده میشود. برای رسیدن به دفتر رئیس و دفتر کارآگاه افشار، با مشکلی در پیدا کردن مسیر مواجه شدم. دلیلش نمایش متن برگشت درست در جاهایی بود که باید مسیر را دنبال میکردیم.
در خانه کارآگاه، وقتی داخل کابینت میرویم، هنوز سیستم راهنمای پیدا کردن اشیاء قابل تعامل، مکان اشیاء آشپزخانه را نشان میدهد. در همین مکان برخلاف راهنمایی بازی، از نفت هیچ استفادهای در دم کردن چایی نشد و تنها با قرار دادن ذغال، ریختن آب و روشن کردن سماور، چایی آماده شد.
در معمای کشوی اسناد، سال تولد دکتر مصدق روی عکس دیوار به انگلیسی و میلادی درج شده اما وقتی دفترچه افشار را باز میکنیم در همان عکس سال ۱۳۳۹ به قمری نوشته شده که کمی بازیکن را گیج میکند و البته گویا از روی اشتباه این اتفاق افتاده نه برای پیچیدهتر کردن معما. یعنی مشخص است گوشه تصویر دو بار فتوشاپ شده یکبار به سال قمری یکبار به سال میلادی اما به اشتباه هر دو در نسخه فارسی بازی یکی روی دیوار و یکی در دفترچه نمایش داده شده است.
جایی از بازی نامهای از طرف سردبیر روزنامه به دست کارآگاه افشار میرسد که در متن اعلام میشود روزنامه دولت علّیه ایران اما وقتی به محل روزنامه مراجعه میکنیم، سردر دفتر روزنامه نوشته شده روزنامه اطلاعات.
ایرادات تایپی و املایی در جای جای بازی مشاهده میشود و دقت نسبتاً کمی در نگارش متون صورت گرفته است.
نتیجه گیری
بازی قصد دارد تا یک نتیجهگیری کلی از قصه داشته باشد و به نقش استعمار دولتهای پیر مثل انگلیس در رخدادهای داخلی ایران اشاره دارد اما ارتباط این نتیجهگیری با رخدادهای بازی کمی توی ذوق میزند و حالت شعاری به خود میگیرد.
در مجموع اگر قتل در کوچههای تهران دارای ایراداتی در طراحی بازی و گیم پلی بعلاوه مشکلات فنی نبود، میشد به چشم یک بازی خوب به آن نگاه کرد اما با وجود این مشکلات عدیده، یک بازی پر اشکال و حتی در نسخهای که بنده بررسی کردم به دلیل وجود یک باگ اساسی، امکان به پایان رساندن و دیدن نتیجه داستان را از بنده گرفت. پس انجام این بازی را به شما توصیه نمیکنم.